پاپ_آپ

آخرین مطالب

آخرین ارسال های انجمن

تاثير آب و هوا در زندگي انساني مردم استان بوشهر

جغرافيا را از آن جهت ام العلوم ناميده اند که زادگاه و مهد تولد و پرورش بسياري از علوم بوده است. هر دانشي که بنحوي با زمين سروکار داشته باشد، يا خود جغرافيا است و يا خاسته از آن است. زمين زيستگاه انسان است، انسان در آن به دنيا مي آيد ، از آن تغذيه مي کند ، در آن زندگي مي نمايد و بلاخره در آن مي ميرد. از نظر جغرافيدان محيط عبارت است از زير بنايي از عوامل طبيعي (محيط طبيعي) با پوششي از محيط انساني ، و از اين جهت است که جغرافيا به دو شاخه اصلي جغرافياي طبيعي و انساني تقسيم گرديده، به بيان ديگر در جغرافيا نه تنها هيچ تحقيقي جدا از زمين و محيط طبيعي نيست بلکه هر پژوهشي که فاقد اين خصيصه باشد داراي ارزش هاي جغرافيايي نخواهد بود. کار اصلي جغرافيدان توجه به تاثيرات متقابل انسان و طبيعت يا عمل و عکس العمل است. بدين طريق که هر جزء ترکيب دهنده از حيات انساني و هر پديده ي طبيعي و انساني و هر کيفيت ناحيه اي و عوامل بوم و بومي در داخل يک ويا چند شاخه از علم جغرافيا قرار مي گيرد و يک نظم ويژه در همه ي پديده هايي که در داخل يک سرزمين و يا يک مکان جغرافيايي به ظهور مي رسد بوجود مي آيد. در حقيقت فکر جغرافيايي ، توانايي شناخت علل اين نظم و وابستگي چهره هاي طبيعي و انساني به يکديگر و دريافت نتايج حاصل از آن است.
در ميان عواملي که محيط جغرافيايي را بوجود مي آورند بدون شک آب و هوا يکي از مهمترين آن ها است و از مهمترين عوامل زندگي بشر به شمار مي رود. منظور از آب و هوا وضع کلي و متوسط هوا در هر ناحيه از سطح زمين است . تفاوت آب و هوا با هوا در اين است که هوا زمان معين ومحدودي (مثلا يک ساعت ، يک روز ، يک فصل) را مشخص مي سازد مثلا مي گوييم هواي امروز سرد يا گرم است، زمستان امسال سرد نبود.
در صورتي که آب وهوا وضع عمومي هوا را به طور مطلق و بدون توجه به زمان مشخص مي سازد

. مثلا آب و هواي منطقه معتدله گرمتر از منطقه قطبي است. اصولا در هر محيط جغرافيايي بين عوامل طبيعي مساعدت ويا عدم مساعدت آب و هوا بيش از ساير عوامل طبيعي در زمينه گسترش پديده حيات موثر مي باشد.
آب و هوا در شکل زندگي انسان سخت موثر است. آنچه جغرافيدان بنام آب و هوا از آن سخن مي گويد پديده هاي جوي متنوعي است مثل باد ، باران ، سرما و گرما ، رطوبت ، فشار هوا ، تبخير ، رعد وبرق ، انقلابات جوي ، نور و تابش خورشيد و ... آب وهوا بيش از هر عامل ديگر در نوع و شکل زندگي تاثير مي بخشد . چنانچه خالي بودن فضاهاي وسيع در نقاط مختلف دنيا از نقطه نظر پراکندگي توده هاي انساني نمايشگر خشونت و عدم مساعدت عوامل آب وهوايي است .
برعکس فشردگي توده هاي انبوه انساني در نواحي ويژه جغرافيايي و در قشرهاي معين زندگي حاکي از اعتدال و مساعدت مستقيم آب وهوا است . به عبارت ديگر پديده آب وهوا در چنين نواحي جغرافيايي همواره يک عامل اجازه دهنده براي فعاليت هاي مداوم انساني بوده است نه ايجاد کننده محدويت و حاکم بر مرزهاي معين ومشخص براي ادامه حيات.
در هر نوع آب وهوا ، جغرافياي انساني ويژه ايي منطبق با آن بوجود مي آيد . به کلامي ديگر، خصيصه هاي مسائل انساني و تعادل هاي جغرافيايي بيش از همه به عوامل و شرايط آب وهوايي وابسته است . از اين رو لازم است که ضوابط و معيار هاي جغرافيايي انساني در سطوح وسيع تر و گسترده تر بر مبناي آب وهوا تعيين گردد و تحت نظام و قاعده معيني درآيد.
منطقه مورد مطالعه استان بوشهر با توجه به واقع شدن در عرض هاي پايين _ بين 27 درجه و 14 دقيقه تا 30 درجه و 16 دقيقه عرض شمالي _ در منطقه اي بسيار گرم و جنوب منطقه معتدله شمالي قرار دارد. با توجه به استقرار استان بوشهر در منطقه فوق حاره اي مهمترين پديده و فرايند مشهود اقليمي آن گرماي هواست. اين ناحيه تحت تاثير فشار زياد عرض هاي متوسط جغرافيايي قرار دارد و فاقد بارندگي قابل توجه است ولي فرايند تبخير آن به علت طولاني بودن فصل گرما شدت بيشتري دارد. در فصل زمستان به دليل هجوم و گسترش جبهه هواي سرد شمالي و درياي مديترانه به سمت شرق، آب و هواي مناسبي توام با ابر و باران بوجود مي آيد. آب وهواي اين استان از نظر تقسيمات کشوري، در محدوده مناطق خشک و نيمه خشک قرار مي گيرد. کوتاه بودن دوره ي بارش و اعتدال دما در اين دوره و طولاني بودن دوره ي خشکي به همراه گرماي شديد هوا از مهم ترين ويژگي هاي آب وهواي استان اند. دماي هوا در ما ه هاي تير و مرداد به حداکثر و در ماه هاي دي و بهمن به حداقل مي رسد. يکي از ويژگي هاي مهم آب وهوايي استان ، پديده شرجي است.
هواي دم کرده وکم تحرکي که در اين حالت هوا از فعل وانفعالات مي افتد. با کمال تاسف بايد به اين حقيقت تلخ اعتراف کرد که از نظر تقسيم بندي اقاليم ، آب وهواي تمام منطقه خليج فارس از نوع آب وهواي صحرايي است که مقدار باران سالانه آن بسيار کم و منحصر به فصل کوتاه و روز هاي انگشت شماري است . بخش اعظم بارش استان از اوايل آبان ماه تا اواخر اسفند اتفاق مي افتد و ماه هاي دي و بهمن بيشترين بارش را به خود اختصاص مي دهند . بطور کلي  8تا 9 ماه گرم سال را در ناحيه خليج فارس بايد ماه هاي بي باران دانست.
چنانکه معمول مناطق صحرايي است ممکن است قسمت عمده اي از باران تمام سال در يک يا دو نوبت فرو ريزد و بجاي اينکه برکت ايجاد کند خرابي و خسارت بار آورد. علاوه بر کمي بارش ، تبخير شديد نيز عامل موثر ديگري در بروز خشکسالي است . به همين دليل ، استان بوشهر هر سه ، چهار سال يکبار شاهد خشکسالي هاي گسترده يا منطقه اي است.
بر اثر وقوع خشکسالي در دو دهه اخير ، ميليارد ها ريال خسارت به مردم منطقه وارد شده است. چنانکه ملاحظه شد گرماي زياد و طولاني و خشکي و نامنظمي بارش و همچنين درصد رطوبت بالا ( شرجي ) از خصيصه هاي اصلي آب و هواي استان بوشهراند ، که در تمام جوانب زندگي مردم اين استان تاثير گذار بوده اند.
تاثير آب و هوا در زندگي انساني مردم استان بوشهر:
بوشهر سرزميني است که آفتاب را در آن به حراج نهاده اند. جايي که مقاومت در برابر هواي هميشه گرم انسان هايي جدي، با صلابت و و صاحب روحيه دلاوري ساخته است. استان بوشهر براي هر بيگانه در برخورد اول افقي مشترک با ناحيه هرمزگان به دست مي دهد، ولي خوب که دقت کني تفاوت هايي مي يابي ، اين جا مردم با غريبه خونگرم تر و صميمي تراند. از نظر مردم شناختي، «بندر بوشهر» داراي مردمي خونگرم، خموش وکم حرف، مقاوم وپرتوان ، زود رنج و کم حوصله ، با محبت و متعصب و در همان اندازه کينه در دل و منتقم ، به کم قانع ودر عين حال با زياد مسرف و به غير بيشتر از خودي مي جوشد وبر همين اساس « غريب نواز » قلمداد شده است .
عمده ترين مسئله انسان در سواحل خليج فارس و درياي عمان در کم آبي است. در تمام سواحل باران منحصرا در زمستان مي بارد و چه بسا که سال ها باراني نبارد . باران ها درشت و به صورت رگبار آن چنان فرو مي ريزد که در مدتي بسيار کوتاه سيلاب هاي عظيم براه مي افتد و پس از يکي دو ساعت رگبار فرو مي نشيند . حيات مردم ساحلي متاثر از همين باران هاي سيل آسا است. خوب که در رفتار مردم اين سامان دقت کني ، نگراني از آينده را مي بيني .توليد مبتني بر ديم سهم مهمي در اقتصاد جامعه دهقاني ايران دارد. عدم بارش مناسب در زمان لازم ، بودن يا نبودن خانواده دهقاني را مطرح مي سازد . بنابراين روحيه نگراني از آينده توليد در رفتار هاي دهقانان نيز موثر افتاده است. اميد به آمدن باران و مراسم مربوط به طلب آن و صرفه جويي در آب اساس زندگي دهقاني است. درباره اميد بي جا و خرافات در روستاها بايد گفت که هزاران سال است که بخش مهمي از اقتصاد کشاورزي ما بر پايه هاي تصادف و غير منطقي «اگر باران بيايد» نهاده شده است.
چند سال بي باراني يا يکسال پر باراني کافي است که سرنوشت زندگي اجتماعي را در فلات ايران دگرگون کند . بي شبهه ، توليد کشاورزي در جامعه ما که پايه هاي آن بر «شايد»، «اگر»، «تصادف» يا آمدن يک باران به موقع نهاده شده ، سبب پيدايش نحوه تفکر خاص و روحيه مخصوص در جامعه روستايي گرديده است. بي ترديد مناسبات توليدي و رژيم «ارباب رعيتي» توام با وضع اقليمي در پيدا شدن روحيه عدم تحرک و انجماد روحي و قناعت و ناايمني و ترس از فردا و بيم از خشکسالي و وحشت از قحطي و گرسنگي در جامعه روستايي موثر بوده است. کار ديمي نه تنها در حيات روستاييان ما بلکه در زندگي شهري هم وارد شده است ، حتي در ضرب المثل ها و طنزهاي ما نيز ديده مي شود : « کار ديمي مکن».
اگر آمار و اطلاعات مربوط به شيوع و پراکندگي امراض در مناطق مختلف مورد بررسي قرار گيرد مشاهده مي شود که بروز و گسترش آن ها در مکان هاي مختلف آب و هوايي و فصول چهارگانه و بالاخره با تغييرات درجه حرارت و رطوبت مناسب مي باشد و حتي بعضي امراض مربوط به حساسيت هاي کليماي بوده و تنها با ادامه زندگي در آب وهواي مناسب ارگانيک پيچيده مشخص، امکان پذير است. از عوامل مهم آب وهوايي نزديکي و دوري از دريا و ارتفاع محل از سطح مبنا (سطح درياي آزاد) مي باشد و در هر يک از مناطق جغرافيايي و توپوگرافي ، آب وهوايي حاکم است که از نظر پزشکي حائز اهميت مي باشد .
«هواشناسي زيستي» يکي از رشته‌هاي وابسته به دانش پزشکي و در برگيرنده چند رشته علمي است که تاثير رويدادهاي هواشناسي را بر زندگي بررسي مي‌کند. اين رشته ارتباط ميان تاثير رويدادهاي هواشناسي و پاسخ‌هاي زيست شناختي به آنها، مانند فرا رسيدن زمستان و افسردگي مزمن، سرما و حمله‌هاي آسم، آب و هواي داغ و پرخاشگري، نوسانات مغناطيسي زمين و فعاليت خورشيدي و حمله‌هاي قلبي را بررسي مي‌کند. هواشناسان زيستي دريافته‌اند که رفتار، خلق و بهداشت افراد با تغييرات آب و هوايي ارتباط دارند. اين تغييرات رسيدن اکسيژن به سلول‌ها را تغيير مي‌دهند و موجب تغيير در ترکيبات و فشار خون مي‌شود. هواشناسان زيستي بر اين باورند که فراواني بيش از اندازه‌ يون‌هاي مثبت (مسوول الکتريکي مولکول‌هاي اکسيژن در هوا) مي‌توانند عامل ضعف بدني، تحريک پذيري، سردردها، اضطراب، بي‌خوابي، کابوس‌هاي شبانه، بي‌تفاوتي ، تهوع و افسردگي باشد. به نظر مي‌رسد که يون‌هاي منفي، اثر ضعيف‌تري را ايجاد مي‌کنند. به لحاظ نظري، اين يون‌ها با سروتونين که يک پيام رسان عصبي مغز است ارتباط داشته و تغيير خلق، آرامش بدن و خواب آلودگي را موجب مي‌شوند. بر اساس تحقيقاتي که هواشناسان زيستي انجام داده اند برانگيختگي عصبي، اضطراب و افسردگي در تابستان بيشتر ديده مي شود ودر بهار به حداقل مي رسد. بر اساس همين تحقيقات احساس خوش‌کامي در شرايط باراني (صرف‌نظر از پاييزي يا بهاري بودن آن) بيشتر است و وضعيت‌هاي برفي و آفتابي در رده‌هاي بعدي قرار دارند. همچنين افراد در وضعيت باراني و برفي بيشتر از وضعيت آفتابي و باران پاييزي احساس انرژي و نيرومندي مي‌کنند. براي سطح افسردگي - قطب مخالف خوشکامي -  الگوي تغييرات تقريبا وارونه است يعني افراد در وضعيت آفتابي به ترتيب بيش از وضعيت برفي، باران پاييزي و باران بهاري افسردگي را تجربه مي‌کنند. تجربه برانگيختگي عصبي در وضعيت آفتابي و سپس برفي بيشتر و در وضعيت باراني کمتر است.
در جنوب سال به دو فصل معتدل ( بهار ) و گرم ( تابستان ) تقسيم مي شود و خبري از چهار فصل مانند ساير نواحي ايران نيست . در اين ناحيه فصل کوتاه معتدل معمولا با اولين ريزش باران که اغلب اواخر آبان يا اوايل آذر ماه است شروع مي شود و تا اواخر اسفند و حداکثر تا نيمه فروردين ادامه مي يابد و از نيمه فروردين به بعد فصل طولاني گرما آغاز مي شود و در ماه هاي مرداد وشهريور گرما ي هوا و رطوبت نسبي آن به اوج خود مي رسد و تا اواخر آبان بدرازا مي کشد. از نظر آب و هوا و درجه حرارت در حاشيه جنوبي درياي مازندران و کرانه هاي شمالي خليج فارس و درياي عمان به واسطه رطوبت ناشي از دريا وضعي ايجاد مي گردد که با گرماي ساير مناطق ايران قابل مقايسه نيست زيرا گرماي هوا ي سواحل دريا باعث مي شود که ميزان رطوبت نسبي موجود در جو تا حد قابل تحملي بالا باشد که اين حال با رطوبت نسبي کم وخشکي هوا که گرماي فلات را قابل تحمل مي سازد اختلاف کلي دارد. در مقايسه گرماي دو حاشيه مذکور نواحي شمالي درياي عمان و خليج فارس به واسطه نزديکتر بودن به خط استوا بسيار گرمتر از سواحل درياي مازندران است. هر چه در هواي تنفسي بخار آب بيشتري وجود داشته باشد هوا از اکسيژن کمتري برخوردار است ، در واقع بخار آب موجود در هوا جاي اکسيژن را اشغال و از خاصيت تنفسي آن مي کاهد به قسمي که در شرايطي که هوا از بخار آب اشباع شده باشد هوا از اکسيژن بسيار فقير و نتيجتا تنفس بسختي انجام مي شود . پس همانطور که هواي خشک و فاقد رطوبت ملالت بار است رطوبت زياد در هوا احتقان زاست. ... همواره رابطه اي بين دما و رطوبت و تاثير آن بر پيکر انسان وجود دارد، انسان حرارت هاي بالنسبه زياد و کم رطوبت را بهتر از همان دما با رطوبت زياد تحمل مي کند . در هواي خشک و در معرض جريان باد انسان قادر است تا 93 درجه حرارت راتحمل کند بدون آنکه اثري از بيماري و گرما زدگي در او ظاهر شود .
در حاليکه همين انسان بسختي ممکن است حرارت 34 درجه با رطوبت 100 درصد و بدون تبخير را تحمل نمايد . گرماي بيش از حد موجب آماس غده هاي عرق، عرق سوز، ضعف اعصاب ناشي از حرارت محيط ، خستگي زياد ، ضعف و تحليل نيروي بدن و گرمازدگي مي گردد. افرادي که مدت هاي طولاني در گرماي زياد قرار مي گيرند توانائي شان کاهش يافته و فعاليتشان کم مي شود . ... در هواي گرم وخشک عمل تعريق و تبخير از راه پوست بدن شدت بيشتري دارد که نتيجه آن تعديل حرارت با محيط خارج است و چنانچه هوا گرم و از بخار آب اشباع باشد اين عمل بسختي انجام مي گيرد. انجام کارهاي بدني در چنين شرايطي مشکل و گاهي غير ممکن است زيرا فعاليت بدني موجب ايجاد حرارت بيشتر مي شود و چون دفع آن از طريق پوست امکان پذير نيست (بعلت اشباع هوا از بخار آب) انسان را دچار خفقان مي نمايد ، ضمنا اشتها به غذا را کاهش داده و در کار دستگاه گوارش و اعصاب تاثير مي گذارد.
زود رنجي و کم حوصلگي انسان جنوبي نيز شايد معلول همين گرماي طولاني و بارش کم بوده است . ... گرماي هوا وشرجي حتي در نحوه گفتار و لهجه مردم اين ناحيه نيز تاثير گذار بوده است. مردم اين ناحيه وقت سخن گفتن مطالب را با آهنگ تند يا نا تمام و جويده، جويده ادا مي کنند و بسياري از کلمات و حتي جملات را به صورت مخفف بيان مي کنند. به نمونه هاي زير توجه کنيد:
_ مچيم: من چه مي دانم
_ اوسه تا ايسه: از آن ساعت تا اين ساعت
_ کارمن: من کار دارم
_ چنن: چه خبر است؟
_ کا: برادر و.... دهها مورد ديگر از اين دست.
واين شايد بدان علت بوده که گرماي زياد و شرجي بيش از حد انسان جنوبي را وداشته تا براي رهايي از گرما و شرجي در حداقل زمان پيام خود را به مخاطبش برساند.
نقش آب و هوا در معماري بوشهر:
بعد از غذا شايد مهمترين نياز انسان مسکن باشد، جايي که هر فرد قسمت زيادي از عمر خود را در آن مي گذراند ، پس دقت در انتخاب مسکن مناسب ضروري است.
به طور کلي عناصر معماري و شکل گيري واحد ها در هر ناحيه متناسب با شرايط اقليمي و در هماهنگي محيط و جبر طبيعت ساخته شده و از شرايط زيست محيطي مناسبي برخوردار است. ميزان دما و رطوبت زياد منطقه به ويزه در تابستان، از عوامل شکل دهنده ، بافت قديمي و ترکيب واحد هاي مسکوني و کوچه هاي تنگ و باريک و پيچ در پيچ شده است . در طراحي ساختمان هاي شهري ، روستايي و صنعتي بايستي آب و هواي محل کاملا مورد نظر باشد و نسبت به عرض جغرافيايي ، وضعيت توپوگرافي ، سمت عمومي شيب زمين در جهات جغرافيايي و بالاخره ميزان دريافت انرژي خورشيدي در فصل تابستان و برودت زمستان طرحي مناسب ارائه داد. ترکيب متفاوت مسکن ، در نواحي اقليمي مختلف ، اهميت تاثير عوامل آب و هوايي را در شکل دادن به مسکن به خوبي نشان مي دهد . فشردگي خانه ها با کمترين سطح نمايان در نواحي سردسير براي جلوگيري ازنفوذ سرما ، مجاورت پيوسته خانه ها با پنجره هاي کوچک، ديوار هاي کلفت در اقليم گرم و خشک براي جلوگيري از نفوذ تابش آفتاب در تابستان و بر عکس ترکيب باز مجموعه هاي مسکوني در اقليم گرم و مرطوب به منظور امکان برقرار شدن جريان هوا در درون مجموعه براي از بين بردن شرايط ناراحت کننده گرما و رطوبت ، همه نشان مي دهد که قرن ها انسان سعي در ايجاد مساکني نموده که بتواند از شدت مشکلات اقليمي محيط زيست خود بکاهد و در عوض از جنبه هاي مطلوب آن بهره مند شود .
بافت قديم بوشهر، ساختار معماري ارزشمندي از دوره افشاريه در سواحل خليج فارس است. اين بافت به دليل ويژگي‌هاي منحصربه‌فرد آن در ساختار شهري و معماري و همچنين استقرار کنسولگري‌هاي اروپايي در دوره قاجار از جمله معدود بافت‌هاي تاريخي کشور است. از نظر معماري، ساختمان‌هاي سفيد رنگ دو طبقه، با شيشه‌هاي رنگي، متناسب با جهت وزش باد که به ويژه در فصول گرم، هدايت باد و تلطيف هوا را ميسر مي‌ساخته، نمونه‌اي بي‌نظير از هوشمندي و ابتکار ايراني در معماري جنوب ايران است. به طور کلي معماري خانه ها با اقليم منطقه بسيار تطابق دارد. شکل عمومي آنها ساده و به سبک معماري «بيت ميلاني» است. اين نوع خانه ها را در بوشهر و ساير شهرهاي مهم سواحل شمال خليج فارس مي توان مشاهده کرد.
در بناهاي قديمي بوشهر براي فرار از رطوبت هوا و قابل تحمل نمودن محل زندگي براي زيست ، ساختمان ها به صورت دو يا سه طبقه ساخته شده اند . درا ين بناها از طبقه هم کف به عنوان انبار و فضاهاي فرعي استفاده شده ، با اين کار در واقع يک واسطه بين زمين و محل زندگي ايجاد شده است. اين واسطه مانع نفوذ رطوبت بالا رونده از سطح زمين به داخل ساختمان مي شود.
عامل منفي ديگري که در اقليم بوشهر وجود دارد ، گرماي زياد هوا و نور شديد آفتاب مي باشد. براي مقابله با اين مشکل، علاوه بر استفاده از رنگ هاي روشن در بدنه ها، موقعيت قرار گيري ساختمان ها طوري است که با سايه اندازي بر يکديگر مانع تابش مستقيم نور خورشيد بر بدنه ها مي شود. براي اينکه نور مستقيم خورشيد وارد اتاق ها نشود از سايبان هاي افقي و عمودي استفاده شده است. نوع بکار گيري درها ، زوايا و فواصلي که نسبت به يک ديگر دارند ، چنان استادانه تعبيه شده که در گرمترين ايام تابستان نفس ناچيزي از باد را به نسيمي خنک و آرام بخش تبديل مي کند، زيرا اصلي ترين معضل براي ساکنين بوشهر همين گرماي طاقت فرساي تابستان است.
اما کوچه ها بر اساس نياز ساکنين و هواي گرم منطقه ، تمامي ، بلند و نزديک به هم قرار گرفته است. کوچه هاي شهر بسيار تنگ و پيچ در پيچ بود و عرض آن گاه تا 5/1 متر مي رسيد و از سه متر تجاوز نمي کرد. کوچه ها را عمدتا تنگ ساخته بودن تا بر رهگذران در فصل تابستان سايه افکند. شايد هم علت اين امر پيروي از شيوه خانه سازي در آن زمان ولي در سطح فشرده تري بوده است. شاخصه غريب اين کوچه ها پيچ وتاب هاي عجيب و در عين حال زيبايي است که ضمن آن که به خانه ها و به محله شکوه و عظمت داده ، هر باد تنبلي را وادار به حرکت تا انتهاي کوچه مي سازد.
هوا شناسي در فرهنگ عامه مردم بوشهر:
بشر از ابتداي خلقت به علت تماس نزديک با طبيعت و مشاهده عيني پديده هاي جوي همواره نسبت به کشف اين پديده ها کنجکاوي نشان داده است . اولين تجربه عيني پديده جوي شايد مشاهده رعد و برق و آتش گرفتن جنگل ها بوده که بعد ها به کشف آتش منجر شده است. همچنين اولين کوشش انسان براي تهيه قوت و کشاورزي ، همراه با ديده باني هوا بوده و در تمام لحظه هاي زندگي، نگران از سيل و توفان يا خشکسالي يا سرماي کشنده، به وضع هوا توجه توجه داشته است . از طرفي چون هوا جا و مکان معيني ندارد و رويداد هاي جوي به سرعت از محلي به محلي ديگر منتقل مي شوند، بناچار اولين همکاري هاي بين المللي انسان در زمينه مسائل جوي شروع شده است. با توجه به اهميت واثراتي که آب وهوا درزندگي ونحوه فعاليت جوامع بشري دارد، انسان ها از زمانهاي خيلي دور بدان توجه داشته اند، بنابراين برحسب تجارب ، پيشينان نسبت به ثبت پديده هاي جوي به سبک زمان خود اقدام نموده اند، که با توجه به اقليم هر منطقه ، اقوام پديده هاي مهم تر را مد نظر قرار داده اند، اين نوع فعاليت ها در حقيقت پايه گذار دانش هواشناسي در ميان نسل بشربوده است .
اهالي هر منطقه از روي تجربيات پيشينيان ، مساکن و کشت و کار خود را سامان مي دهند و به علت تدوام و استمرار عوامل اقليمي عکس العمل منطقي از خود نشان داده و در نتيجه نوع محصولات کشاورزي، معماري و بالاخره معيشت و زندگي شان را با آن هماهنگ و منطبق مي سازند. به طوري که پس از مطالعات و بررسي هاي علمي، بعضي از تدابير سنتي پذيرفته مي شود. ولي عوام به علت عدم آشنايي و اطلاعات کافي و علمي نمي توانند با کليماي محل خود برخورد کاملا اصولي داشته و حد اکثر بهره برداري را از محيط کسب نمايند. در اين شکي نيست که آداب و سنن قومي اجتماعات بشري آيينه تمام نماي روابط ان ها با محيط طبيعي است و پيروان جبر جغرافيايي تا حدي در اين مورد پيشرفته اند که معتقدات مذهبي و رسوم و آداب ملي و فلسفه و ادب و حتي زبان و خلاصه کليه شئون مادي ومعنوي تمدن بشر را معلول عوامل محيطي دانسته اند. از اين رو مطالعه عقايد و رسوم عامه و آنچه اصطلاحا آز آن به فولکلور تعبير مي شود از ارزش جغرافيايي خاص برخودار است. آن چه در نزد مردم بوشهر (چه شهري و روستايي) جنبه عملي پيدا کرده بود ، تجربه اي بود که از گذشتگان و با گذشت روزگاران به دست آورده بود . ميزان گرماي تابستان را به " جذر ومد " دريا و بر آمدن و پنهان شدن ماه نسبت مي داد . مثلا در سه ماهه ي تير و مرداد و شهريور ، هر وقت هوا به شدت دم مي کرد و به اصطلاح : باد از باد نمي جنبيد، آن را به مد آب دريا (پر بودن آب) مربوط مي دانست و به نوبه خود مد آب دريا را با حرکت ماه و روزهاي آن محاسبه مي کرد . ... نيز بارش زياد فصل زمستان را در فزوني گرماي بيش از حد در تابستان آينده، بي تاثير نمي دانست. ... نيز در هر سال، مخصوصا در دو برج ميزان وعقرب ديدگان پر اميد خود را به آسمان مي دوخت ودر انتظار فرود باران مي نشست. چون به تجربه آموخته بود که باد " قوس " (جنوب غربي) نويد آور ابر باران زا بوده و پايان دادن به محنت ايام را مي رساند. به محض وزش باد قوس، بارقه ي اميد بر دلش مي درخشيد و با اميدواري کامل اين جمله استغاثه گونه را به زبان مي آورد : يا الله قوس ...... يا الله بارون. طلوع ستاره " سهيل " (soheyl) را در روز دهم سنبله = شهريور را نشانه تغيير يافتن هوا و بر آمدن " سهيل " را که آگاه بودند در پانزدهم برج سنبله هر سال در آسمان " يمن " ظاهر شده و دربيستم همان برج عالمگير مي شود اميد بخش سر آمدن تابستان دانسته و فرو افتادن "خورنگ" بر زمين را علامت تمام شدن سرماي زمستان قلمداد مي کردند. سرطان (تير ماه) و اسد (مرداد ماه) را به خاطر گرماي زيادش هيچگاه فراموش نمي کردند، اما شدت گرماي سرطان را افزون تر از اسد دانسته و مي گفتند: گرما سرطان است، اسم اسد بد نام است. برج عقرب ( آبان ماه ) را آغاز بارش و زمان کشت غله مي دانستند.
دو مورد اصطلاحي ديگر داريم به نام " باد شمال " و " باد جنوب " که با توجه به وضعيت اقليمي منطقه جنوب ايران، هنوز سنگر پايداري خود را در برابر تهاجم وسايل صنعتي و رفاهي امروزي از دست نداده است . ... نه تنها دو واژه مذکور (باد شمال و جنوب) هنوز در زبان وگويش مردم بندر جريان دارد ، بل به دليل نياز بدان ها در تابستان وزمستان، از زبان افتادن آن در منطقه ساحلي جنوب ، چندان محتمل به نظر نمي رسد زيرا در فرهنگ و زبان ماهيگيران و ناخدايان ، امري غير ممکن مي نمايد که مثلا به هنگام سفر کردن يا طوفاني شدن دريا ، آنان باد شمال و جنوب را از نظر دور بدارند. ...
قرص ماه آسمان که به ميانه بيايد و ابرهاي کمرنگ پيرامونش را بگيرند ، تابش ماهتاب ، يک دايره ي تمام مي سازد.در اين هنگام مردمان بومي مي گويند: " ماه چمبر زده _ ماه چنبره پيرامون خود ايجاد کرده است ". چنين چشم اندازي، نمايانگرسال آباد و نويدگوي زمستان پر باران مي باشد . ...
در دشتستان نشانه آمدن باران ، وزيدن باد ملايم از سوي جنوب و يا باد حاشيه کوهسار (بومي _ باد شي که (BAD-I-SIKO) مي باشد. وزش باد شمال نشانه گريز و در اصطلاح جمع کردن ابرها ست.

منابع مورد استفاده:
1- آشنايي با محيط زيست ايران (استان بوشهر ) – هرمز محمودي راد و ديگران – سازمان محيط زيست ايران- 1384 2 - تاريخچه مختصر هواشناسي جهان و ايران – محمد نوريان – فصلنامه تحقيقات جغرافيايي – شماره 4 سال اول بهار 1366- موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي 3- جغرافيا در ايران – محمد حسن گنجي - موسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوي – 1367 4- جامعه دهقاني ايران – خسرو خسروي – انتشارات پيام – 1358 5- جغرافياي استان بوشهر – انتشارات وزارت آموزش و پرورش – 1384 6- سيماي سياحتي استان بوشهر- سازمان ايرانگردي و جهانگردي استان بوشهر 1380 7- سمينارخليج فارس- اداره کل انتشارات راديو 1342 8- سنگستان جلد يکم- عبدالحسين احمدي ريشهري – بوشهر شناسي 1375 9- سنگستان جلد دوم- عبدالحسين احمدي ريشهري-انتشارات نويد شيراز 1380 10- شکوه ابوشهر- سام رسايي کشوک –انتشارات شروع 1384 11- فرهنگنامه بوشهر- سيد جعفر حميدي وزارت فرهنگ وارشاد اسلامي 1380 12- فلسفه جغرافيا -حسين شکوهي -گيتا شناسي 1364 13- کارنامه دشتستان -حيدر عرفان انتشارات نويد شيراز 1379 14- کاربرد آب و هوا شناسي – مجيد زاهدي – رشد آموزش جغرافيا شماره 24 15- مباني جغرافياي انساني – جواد صفي نژاد – دانشگاه تهران -1364 16- مقدمه اي بر جغرافياي پزشکي ايران – زردشت هوشور- جهاد دانشگاهي

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش